• کد نمایش افراد آنلاین
  • سفارش تبلیغ
    صبا ویژن


     

     

    دختر که باشی


    میدونی اولین عشق زندگیت پدرته ...



    دختر که باشی میدونی محکم ترین پناهگاه دنیا


    آغوش گرم پدرته ...



    دختر که باشی میدونی مردانه ترین دستی


    که میتونی تو دستت بگیری و 


    دیگه از هیچی نترسی


    دستای گرم و مهربون پدرته ...

     


    هر کجای دنیا هم باشی


    چه باشه چه نباشه 


    قویترین فرشته نگهبان پدرته ...



    تولدت مبارک باباجونم....


     


    [ دوشنبه 96/5/2 ] [ 4:28 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

     

     

     

    می گویند هر کسی نیمه ای گمشده دارد،


      

    تو اما مرد من


      

    "تمام" گمشده ی منی   ...

     

     

    و من یک "هیچ" ناتمام که با تو "هست" می شوم


     

    این "هیچ" ناتمام عاشقانه تو را دوست دارد...


     

    ای مرد دوست داشتنی دنیای زنانه ام……


     

    تولدت مبارک  

     

     

    1395/10/05                


     

     


    [ دوشنبه 95/10/6 ] [ 12:34 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     


    یه آدمهایی هستن


    که میان تو زندگی آدم


    یهویی


    بی صدا


    آروم


    میان و با خودشون یه دنیا چیزای خوب میارن


    عشق، لبخند، حمایت، آرامش، ...


    یه عالمه حس های خوب میدن


    حس هایی که هیچ وقت نداشتی


    میان و بهت میگن همه آدمها هم بد نیستن


    و تو می فهمی آدمای خوب هنوز هم هستن، هر چند کم


     

    تو اومدی ...


    و فقط خدا می دونه که چقدر از اومدنت خوشحالم ...


    از وقتی تو اومدی...


    هر لحظه و هر ثانیه اش بهترین وقتای زندگیم بوده و هست و خواهد بود ...


     

    من هر روز عاشق ترت میشم...

     

    یک ماه از باهم بودنمون گذشت

    ماهگردعقدمون مبارک رسول جان

    1395/08/14

     


    [ یکشنبه 95/9/14 ] [ 1:32 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

     

    حالش خوب نیست !!!


    زندگی ام را می گویم ...


    درد می کشد .....


    درد از حضور آدمهایی که نه رسم دوستی را می دانند


    نه بویی از وفا برده اند ....


    زندگی ام درد می کشد از محبتهایی که برایشان چرتکه


    میاندازند و مهربانیهایی که وجب می گیرند ....


    درد می کشد از دلهایی که نه عشق را میفهمند نه دوست


    داشتن را ...


    زندگی ام از این آدم ها و خاطرات پوچ و واهی شان درد


    می کشد ....


    میفهمى , زندگى ام را مى گویم ...


    [ دوشنبه 94/11/5 ] [ 11:53 صبح ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

     

     

     

    "حسین جان "

     

    دوباره مثل همیشه خجالتم دادی...


    برای عرض ارادت لیاقتم دادی...


     

    تعجبم توکجا این حقیرساده کجا...


    همیشه گفته ام آقا تو عزتم دادی...


     

    همین که خط نکشیدی به نام من ممنون...


    چه شدکه این همه شوق ارادتم دادی ...


     

    وفا ندیده ای ازمن قبول اما ...


    خودت به رحمت شاهانه عادتم دادی...


     

    السلام علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام 

     


    [ شنبه 94/7/25 ] [ 7:42 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

     

    میگویند زمان طلاست اما من چشیدم...


    دروغ میگویند ، زمان آتش است...


    ثانیه به ثانیه اش میسوزاند...


    و تا به شعله ات نکشد نمیگذرد...

     

     

     


    [ پنج شنبه 94/6/19 ] [ 2:22 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

     

     

    امشب شب انتخاب واحده !


     

    خدا سایت سرنوشت همه رو تا صبح بازمیذاره !! 


     

    دو شب هم حذف و اضافه گذاشته !!


     

    حواست باشه خواب نمونی !!


     

    التماس دعا


    [ یکشنبه 94/4/14 ] [ 6:18 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     


    گفتم که روی خوبت،از من چرا نهان است؟ / گفتا تو خود حجابی ، ورنه رخم عیان است


    گفتم که از که پرسم ، جانا نشان کویت ؟ / گفتا نشان چه پرسی،آن کوی بی نشان است


    گفتم مرا غم تو ، خوشتر ز شادمانی / گفتا که در ره ما ، غم نیز شادمان است


    گفتم که سوخت جانم، از آتش نهانم / گفتا آن که سوخت او را، کی ناله یا فغان است


    گفتم فراغ تا کی؟گفتا که تا تو هستی / گفتم نفس همین است ، گفتاسخن همان است


    گفتم که حاجتی هست ، گفتا بخواه از ما / گفتم غمم بیفزا، گفتا که رایگان است


    گفتم ازم بپذیر،این نیم جان که دارم / گفتا نگاه دارش،غمخانه ی تو جان است


    **********میلاد نور بر همگان مبارک*********


    [ سه شنبه 94/3/12 ] [ 8:18 عصر ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

    پدر جان تو به من آموختی که ساده زیستن زیبا است


    و من پنداشتم ساده نوشتن هم همچون ساده زیستن زیباست    

    . 

    این بهانه ای شد که بگویم بی نهایت دوستت دارم


    . در روز پدر خداوند را با ناب ترین نیایش ها شاکرم


    و عاشقانه قلبم را تقدیمت میکنم پدر عزیزتر از جانم .


    ولادت حضرت علی (ع) و روز مرد بر تمام مردم سزمینم مبارک ...


    [ شنبه 94/2/12 ] [ 1:36 صبح ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

     

     

    بابا پول میخوام     !


    بابا لباس میخوام     !


    بابا کتاب میخوام     !


    بابا موتور میخوام    !


    بابا ماشین میخوام !


    بابا میخوام برم مسافرت ، پول بده !


    بابا پول برای شهریه دانشگاه !


    بابا !...


    بابا !...


    بابا !...


    .
    .
    .


    ولی یک مرتبه هم نگفتم :


    بابا ! همین که پیشم هستی برام کافیه ...


    بابا ! بودن در کنار تو برای من یک دنیاست !


    همیشه بهش نق زدم ! از نداشته هام و از چیزایی 


    که دلم میخواست


    ولی هچوقت ازش نپرسیدم


    : بابا ! تو از من چی میخوای؟؟؟


     بچه که بودیم ازمون میپــرسیدن


    : بــابــاتو بیشتر دوس داری یا مـامــانتو؟

     

    میگفتیم : هر دوتاشونو


    اصرار میکردن و میگفتن :


    نه ! یکی رو بیشتر دوست داریاون یکی کدومه؟؟؟


     ما هم با شرم و خنده و زیر لبی میگفتیم

     

    مامانــمو !!! بیــچاره پدر ! لبــخند تلخی میزد و...


    شاید هم خجالت میکشید جلــوی همه

     

    اما الان میفهــمیم پــدر چقدر زحمت میکشید


    و خسته میشد تــا زن و بچه اش زندگــی خوبی داشته باشــن


    سلامتی هرچی فرشته بنام پدره "صلوات"

     

     


    [ شنبه 94/2/12 ] [ 1:27 صبح ] [ راضیه جزینی ]

    [ نظر ]

       1   2      >